منافع ملی
افشاگری یک روزنامه امریکایی این روزها آقای جرج بوش را به دردسر عجیبی انداخته است. ماجرا از این قرار است که در آستانه معرفی رییس جدید «سیا» آژانس اطلاعات مرکزی امریکا، روزنامه USA Today پرده از شنودهای گسترده «سیا» از مکالمات تلفنی مردم امریکا برداشت و خبر داد تا 75 درصد مکالمات مردم به بهانه مبارزه با تروریزم شنود شده است.
شنود مکالمات مردم امریکا بعد از واقعه یازدهم سپتامبر و زمانی که نامزد ریاست «سیا» رییس شورای امنیت ملی امریکا بوده به دستور مستقیم جرج بوش رییس جمهوری انجام شده است.
بعد از انتشار خبر، بسیاری از سناتورهای امریکایی برآشفتند و در موقعیتهای مختلف آن را زیر سوال بردند تا آنجا که جرجبوش ضمن پذیرش صحت خبر ناچار شد اعتراف کند که پس از یازدهم سپتامبر بخاطر حفظ امنیت امریکا و مبارزه با تروریزم چنین دستوری داده و موضوع را بلافاصله به شخصیتهای کلیدی مجلس نمایندگان و سنا اطلاع داده است. حتی سخنگوی کاخ سفید از یک نظرسنجی یاد کرد که طی آن بیش از 70 درصد امریکاییان از اینکه جلوی حملاتی مشابه حمله یازدهم سپتامبر گرفته شود، رضایت داده بودند مکالماتشان کنترل شود.
انتشار خبر و واکنشهای بعدی آن، محبوبیت جرج بوش را در جامعه امریکا به 28درصد تنزل داد و موقعیت نامزد ریاست «سیا» را برای گرفتن این پست کلیدی بسیار مشکل کرد و در قوه مقننه نیز بسیاری از سناتورها که از پیش در جریان شنودها بودهاند نگران از کاهش محبوبیت خود بین رایدهندگان، تلاش کردند به نوعی از شنودهای «سیا» انتقاد کنند.
کاخ سفید که اینک درصدد توجیه اقدام تحدیدآمیز خود برآمده است و از نظرسنجیهایی سخن میگوید که حاوی موافقت مردم در روزهای پس از حمله تروریستی به برجهای تجارت جهانی است و شنود مکالمات را در جهت حفظ امنیت مردم قلمداد میکند، آیا میتوانست با جلوگیری از انتشار خبر و محرمانه نگهداشتن آن با دلایل موجود از کشدار شدن ماجرای شنود جلوگیری کند؟
پاسخ این پرسش را میتوان بسادگی در تاریخ مطبوعات امریکا جستوجو کرد. همانگونه که ریچارد نیکسون رییس جمهور وقت امریکا نتوانست جلو انتشار خبری را که بعدا به «واترگیت» معروف شد و او را ناچار به استفعا از مقام ریاست جمهوری کرد، بگیرد، امروز جرج بوش در مقام ریاست جمهوری امریکا قدرت جلوگیری از انتشار خبر شنود گسترده مکالمات مردم را ندارد.
مطبوعات امریکا، طی سالیان طولانی توانستهاند چنین حقی را برای خود بگیرند که هیچ مقامی نتواند از انتشار اخبار آنها ـ جز در چارچوب منافع ملی ـ جلوگیری کند.
در واقع خط قرمز مطبوعات امریکایی منافع ملی تعریف شده است و آنان منافع ملی را در منافع گروهها، احزاب و افراد حتی در مشاغلی چون ریاست جمهوری نمیبینند. وقتی متوجه ارزش پاسداری از منافع ملی میشویم که میبینیم در دو جنگ بزرگ امریکا در افغانستان و عراق، مطبوعات امریکا داوطلبانه پذیرای سانسور شدند و با اینکه خود خبرنگارانی برای کسب خبر داشتند و در روز دهها خبر اقتصادی تولید میکردند، فقط اخباری را که آژانس امنیت ملی امریکا در اختیارشان میگذارد منتشر میساختند.
شماری از رسانههای امریکایی در همان سه روز آغاز جنگ عراق خبردار شده بودند که امریکا صدها فروند جنگنده خود را از دست داده است، ولی خبر سقوط هیچ یک از آنها منتشر نشد و اخبار رسمی سقوط تعداد اندکی ـ به اندازه انگشتان دست ـ جنگنده اجازه انتشار یافت. آنان پذیرفته بودند که منافع ملی امریکا ایجاب میکند اخبار جنگ بشدت سانسور شود. این رسانهها حتی آن دسته که پیش از جنگ بشدت با آن مخالفت میکردند، در زمان شروع جنگ سکوت کامل اختیار کردند تا وحدت و یکپارچگی به نفع منافع ملی امریکا حفظ شود.